برای ورود به این بحث مهم باید نخست مروری بر وضعیت اقتصادی و تجاری افغانستان داشته باشیم. افغانستان از جهت زیرساخت اقتصادی فاقد یک اقتصاد متنوع و کامل است که بتواند بخش عمده نیازهای اساسی بازار خود را با اتکا به توان داخلی خود تامین نماید. لذا نسبت حجم واردات و صادرات به حجم کل اقتصاد رقم بالایی است. این بدان معناست که این کشور به شدت به تجارت خارجی وابسته است. البته کسری تجاری این کشور طی سال های گذشته همواره عددی قابل توجه بوده است که به طور عمده از طریق کمک های خارجی جبران شده است. به این ترتیب هرگونه اختلال در روند تجارت خارجی به صورت مستقیم بر زندگی روزمره مردم تاثیر منفی خواهد گذاشت. علاوه بر این افغانستان در یک بن بست جغرافیایی قرار گرفته است که برای ارتباط با دنیای اقتصاد فراپیرامونی خود طی سالیان طولانی متکی به استفاده از خاک پاکستان و بندر کراچی بوده است. بالا رفتن حجم اقتصاد این کشور و پیرو آن نیازهای بازار این تنگنا را بیش از پیش به رخ جامعه تجاری این کشور کشیده است. علاوه بر این موارد یکی از چشم اندازهای توسعه اقتصادی افغانستان توسعه ترانزیت کالا به کشورهای آسیای مرکزی به واسطه موقعیت جغرافیایی آسیای مرکزی و افغانستان می باشد. موضوعی که تا زمان رفع تنگنای پیش گفته و البته تثبیت حاکمیت و امنیت امید چندانی به آن نیست. در این بین رفتارهای نامناسب پاکستان که در سال های اخیر توسعه جدی تری یافته است و استفاده ابزاری برای دستیابی به اهداف کوتاه مدت سیاسی از سوی ایشان این تنگنا را بیش از هر زمان دیگری به امری غیر قابل تحمل برای جامعه تجاری و عموم مردم افغانستان نموده است. به طوری که یکی از فاکتورهای توسعه کینه و نفرت از پاکستان در بین مردم افغانستان همین مورد بوده است. موضوعی که پرداختن به آن خود فرصتی مجزا می طلبد.
در این بین دست یافتنی تر و سریع ترین راه برون رفت از معضل مورد اشاره استفاده از ظرفیت بندر چابهار می باشد. این بندر در صورت تکمیل پروژه های تعریف شده در آن مسیری ارزان تر و نزدیک تر برای تجار افغانستان برای انتقال کالاهای خود و کشورهای آسیای میانه می باشد. همچنین زیرساخت های مناسب تر کشورمان در حوزه حمل و نقل جاده ای و ریلی و تکنولوژی گمرکی در صورت استفاده صحیح از آن ها می تواند به جذابیت های چابهار برای تجار افغانستان بیفزاید. لذا این طرح علاوه بر آورده های مالی قابل توجه برای کشورمان به اصلاح تصویر جمهوری اسلامی ایران و توسعه و تثبیت نفوذ فرهنگی در افغانستان به ویژه در رقابت با پاکستان به عنوان مهم ترین بازیگر خارجی حاضر در این کشور کمک شایان توجهی کند. موضوع دیگری که به این موضوع کمک قابل توجهی میکند حضور جدی هندوستان در این پروژه است. هندی ها طی سال های گذشته حضور موفقیت آمیزی در عرصه دیپلماسی عمومی در افغانستان داشته اند و تصویر بسیار مثبتی از ایشان در سطوح و ابعاد مختلف در افکار عمومی افغانستان شکل گرفته است. لذا همراهی این کشور می تواند به اهداف دیپلماسی فرهنگی کشورمان کمک کند. البته باید توجه داشت تمام منافع فرهنگی این پروژه به نام هندوستان تمام شود.
این وضعیت بیش از هرچیز لزوم توجه به پیوست فرهنگی پروژه بندر چابهار با رویکرد دیپلماسی فرهنگی را گوشزد می کند. در این پیوست باید به سه بعد اساسی توجه ویژه شود. برنامه ریزی و اعمال دقیق سیاست های رسانه ای در این پروژه برای بازتاب دقیق و گسترده اخبار مثبت و جلوگیری از دامن زده شدن به اخبار منفی احتمالی به ویژه در زمینه کند بودن برخی بخش های پروژه می باشد. علاوه بر این باید تلاش شود فرهنگ سازی لازم برای رفتار پسندیده و انسانی با تجار و کارگزاران افغانستانی حاضر در این پروژه به شدت مورد توجه قرار بگیرد. لازم به ذکر است رسانه و تجارت در افغانستان پیوند جدی با هم دارند و عمده رسانه های افغانستان در اختیار تجار مطرح این کشور قرار دارند لذا تصویر شکل گرفته در ذهن تجار از یک کشور به صورت تصاعدی و از مسیر رسانه ها بازنمایی گسترده خواهد شد. همچنین چابهار می تواند فضایی مناسب برای اجرای منظم و مستمر جشنواره های متعدد با حضور نمایندگان کشورهای افغانستان، هندوستان و آسیای مرکزی برای تثبیت این پیوند مهم باشد.
نظر شما